غم عشق تو ای حور پریزاد


ز غم های جهانم کرد آزاد

چه غم از خاطرت رفتم و لیکن


غمت ما را نخواهد رفت از یاد

به اهل درد، خوبان را سری نیست


به هرزه عمر ضایع کرد فرهاد

شکیبم رفت و دین و دانشم شد


ز دست این دل دیوانه فریاد

رضی گویا ز هجران مرده باشد


که نامش از زبان خلق افتاد